رضا ناظمیان؛ ناصر میثاقی
چکیده
احمد محمود و طیب صالح در این دو اثر خود، ناکجاآبادی آفریدهاند که مردمانش دل در گرو درختی داشتهاند. احمد محمود در درخت انجیر معابد، تصویری از یک جامعه ترسیم کرده که افراد آن سخت به معجزهگری و قدسیت درخت ایمان آورده و درخت را به نماد باورها و اعتقادات آیینی این مردمان خوشباور تبدیل کردهاند و در این راستا اقدام به انجام ...
بیشتر
احمد محمود و طیب صالح در این دو اثر خود، ناکجاآبادی آفریدهاند که مردمانش دل در گرو درختی داشتهاند. احمد محمود در درخت انجیر معابد، تصویری از یک جامعه ترسیم کرده که افراد آن سخت به معجزهگری و قدسیت درخت ایمان آورده و درخت را به نماد باورها و اعتقادات آیینی این مردمان خوشباور تبدیل کردهاند و در این راستا اقدام به انجام اعمال و مناسکی کردهاند که در عرف ادیان الهی شایسته نیست برای غیر خدا انجام گیرد. کارهایی همچون: درمانخواهی بیماران، استغاثه، نذر و نیاز، حاجتطلبی و مناجات و.... هیچکس جرأت مخالفت با درخت یا حق انکار قدسیت درخت را نداشته؛ و هر صدایی که از این غرض، سخن میگفته در گلو خفه میشده است.مشابه این سرسپردگیها و امید بستنها و شفاجوییها را طیب صالح در داستان «دومة ود حامد» آورده است. دومة ود حامد درخت بیثمری است که مثل انجیر معابد در باور مردمان موقعیتی شبه خدایی یافته بود؛ بهگونهای که مردم آن را طواف میکردند، به درگاهش راز و نیاز میبردند، برای آن نذر و قربانی انجام میدادند و هیچ مخالفتی با آن را برنمیتابیدند. در این مقاله بنا داریم با روشی توصیفی – تحلیلی به واکاوی بنمایه تقدیس درخت در این دو داستان بپردازیم تا ضمن اشاره به اسطورهها و کهنالگوهای بیانکننده نوع ارتباط انسان با درخت، به تبیین زمینهها و انگیزههای تقدیس درخت بپردازیم و روشن کنیم که چرا و چگونه یک عنصر ذاتاً نامقدس تقدس مییابد؟ و چه سازوکاری به کار بسته میشود تا این مهم محقق شود؟ نتایج کار نشان میدهد که تقدس درخت در رمان درخت انجیر معابد شدیدتر از داستان دومة ود حامد است و مناسبات پیرامون آن پردامنهتر میباشد
حسام حاج مومن؛ رضا ناظمیان
چکیده
«نظریۀ بیان» یکی از نظریه های زیبایی شناسی است که شرط لازم هنر را بیانگریِ عاطفی میداند. از این دیدگاه، شعر اثری هنری است که تجربۀ عاطفی شاعر را به مخاطب انتقال میدهد تا وی آنرا باز تجربه کند. لذا این نظریه بر سه رکن بنیان دارد: انتقال عاطفه از سوی شاعر، شعر به عنوان وسیلۀ انتقال عاطفه، دریافت عاطفه از سوی مخاطب. چون شعر از عناصر زبانی ...
بیشتر
«نظریۀ بیان» یکی از نظریه های زیبایی شناسی است که شرط لازم هنر را بیانگریِ عاطفی میداند. از این دیدگاه، شعر اثری هنری است که تجربۀ عاطفی شاعر را به مخاطب انتقال میدهد تا وی آنرا باز تجربه کند. لذا این نظریه بر سه رکن بنیان دارد: انتقال عاطفه از سوی شاعر، شعر به عنوان وسیلۀ انتقال عاطفه، دریافت عاطفه از سوی مخاطب. چون شعر از عناصر زبانی پدید میآید و عناصر زبانی پیشاپیش در شبکۀ زبان کاربرد دارند، در این نوشتار از دیدگاه تحلیل دلالت زبانی بر قصیدۀ تائیۀ دعبل خزاعی متمرکز میشویم و عنصر عاطفه در دلالتِ این شعر را بررسی میکنیم. این تحلیل بر اساس تحلیل «معنای درون زبانی» و «معنای بیرون زبانی» انجام میشود. بر این اساس، دلالت درون زبانیِ شعر مجرای عاطفه در خود شعر است؛ و دلالت بیرون زبانیِ شعر مجرای جریان عاطفه در انتقال عاطفه از سوی شاعر و همچنین مجرای دریافت عاطفه از سوی مخاطب است. دلالت درون زبانیِ تائیه، در محور شعر، بر مبنای اصل «باهم آییِ همنشینی» تحلیل میشود؛ دلالت بیرون زبانی اش، در محور انتقال عاطفه از سوی شاعر، نظر به بافت سروده شدن تائیه تحلیل میشود؛ و دلالتِ بیرون زبانی اش، در محور دریافت عاطفه از سوی مخاطب، مستند به آراء منتقدان در مقام مخاطب تحلیل میشود.